تنها تویی ، که بودن ما را بهانه ای
فردای روشن شب ما را نشانه ای
ما غایبیم از حضور چشم های تو
تو مثل عشق در دل ما جاودانه ای
دنیا از آخرین شب فرهاد تلخ تر
تو آخرین امید شیرین زمانه ای
ما اشک حسرتیم و تو باران رحمتی
ما نوحه غمیم و تو شور ترانه ای
جاری ست قصه های تو نغمه های ما
مقصود ما ز ناله و آه شبانه ای
تفسیر بیت بیت این دفتر دو چشم توست
تاویل حرف حرف شعر عارفانه ای
پژمرد برگ برگ باغ شعرهای من
تو آخرین نشانه سبز جوانه ای
#ادم
+ نوشته شده در چهارشنبه 29 دی 1395ساعت 12:28 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در سه شنبه 28 دی 1395ساعت 20:48 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در سه شنبه 28 دی 1395ساعت 12:15 توسط آدم ADM
این قصه که روزگار با خود دارد
مجنون صد انتظار با خود دارد
نه گرگ ، نه چاه ، نیست در راه وصال
در فکر خودش حصار با خود دارد
#ادم
+ نوشته شده در دوشنبه 27 دی 1395ساعت 12:07 توسط آدم ADM
مانند گلی که خار با خود دارد
گنجینه عشق ، مار با خود دارد
اندیشه ما شدن قشنگ است ، ولی
حلاج همیشه دار با خود دارد
#ادم
+ نوشته شده در دوشنبه 27 دی 1395ساعت 12:00 توسط آدم ADM
هر روز روشن یک شب خاموش دارد
تقدیر ما نیشی کنار نوش دارد
در باغ دنیا ، هیچ چیزی جای خود نیست
گل هم همیشه خار در آغوش دارد
#ادم
+ نوشته شده در دوشنبه 27 دی 1395ساعت 11:59 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در يکشنبه 26 دی 1395ساعت 17:29 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در يکشنبه 26 دی 1395ساعت 17:28 توسط آدم ADM
گنج عشقم در دل ویرانه ای افتاده ام
شعله ام ، در دامن پروانه ای افتاده ام
مثل ابراهیم ، میل شعله دارم در دلم
مست ایمانم که در بتخانه ای افتاده ام
نیست لیلایی که تا مهمان توفانم کند
زلف مجنونم به دام شانه ای افتاده ام
جرعه ای ازعشق می خواهم که آبادم کند
از خماری گوشه میخانه ای افتاده ام
گرچه دارم موج صد دریا میان سینه ام
در حصار تنگ انگشتانه ای افتاده ام
چون جوانی ، سهم پیری دل ما عقل شد
عاقبت ، گیر عجب دیوانه ای افتاده ام
#ادم
+ نوشته شده در يکشنبه 26 دی 1395ساعت 12:58 توسط آدم ADM
تنهایی و غروب و خیابان ، چه می شود
من با تو ، زیر نم نم باران ، چه می شود
پشت حصار آبی چتری ، قدم زدن
از دیده های دیگران پنهان ، چه می شود
چشمان من پر از تمنای شنیدن و
لبخند شوق تو ، غزلخوان ، چه می شود
انگشت های خیس تو در دست های من
بازی موج و ماهی و توفان ، چه می شود
شانه به شانه ، بی خیال سوز باد سرو
رفتن بدون نقطه پایان ، چه می شود
تصویر آرزوی من ، مثل تو ساده است
گر اتفاق بیفتد ، به قرآن ، چه می شود
# ادم
+ نوشته شده در يکشنبه 19 دی 1395ساعت 11:22 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در شنبه 18 دی 1395ساعت 11:17 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در شنبه 18 دی 1395ساعت 11:15 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در چهارشنبه 15 دی 1395ساعت 22:28 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در چهارشنبه 15 دی 1395ساعت 22:26 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در سه شنبه 14 دی 1395ساعت 12:44 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در سه شنبه 14 دی 1395ساعت 12:43 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در دوشنبه 13 دی 1395ساعت 14:07 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در دوشنبه 13 دی 1395ساعت 14:06 توسط آدم ADM
این قلب هزار پاره را بند بزن
بین من و تو دوباره پیوند بزن
هرچند که ما باغ زمستان زده ایم
ای غنچه ! بیا دوباره لبخند بزن
#ادم
+ نوشته شده در يکشنبه 12 دی 1395ساعت 14:41 توسط آدم ADM
وعده هایت را فرستادی، عمل کردم هوس
تا شنیدم قصه شیرین ، عسل کردم هوس
جبرییل سوره های دفتر شعرم تویی
آیه ای لبخند می خواهم، غزل کردم هوس
#ادم
+ نوشته شده در يکشنبه 12 دی 1395ساعت 14:39 توسط آدم ADM